مهم‌ترین کاری که شما می‌توانید در جهت سوق دادن کودک به مدرسه انجام دهید، پیدا کردن روش‌هایی است که یادگیری را با فعالیت‌ها و شادی‌های روزمره؛ بدون سخت‌گیری بی‌جا، تلفیق کند.

برای نمونه؛ بازی‌های مدار کلاتز، می‌توانند سرگرم کننده باشند و هم زمان اجرای دستورالعمل‌های مرحله به مرحله، سیم‌ها و LED‌ها، و زنگ اخبار آن، باعث تحریک تفکر خلاق و مهارت‌های التقاتی می‌شود؛ به گونه‌ای که هریک بازی الکتریکی خود را می‌سازند. هر فعالیتی که کودک همراه بازی با آموختن مهارت جدید، در مدتی که هنوز از تعطیلات تابستان لذت می‌برد، انجام می‌شود؛ تسهیل کنندهٔ بازگشت او به فرایند یادگیری‌ای است که در مدرسه توقع دارید.

آشنا کردن بچه‌ها با یک بازی تخته‌ای جدید تا قبل از شروع شدن زمان مدرسه، شیوه مؤثر دیگری است که می‌توانید آن را برای آماده کردن بچه‌ها در یادگیری دانش جدید به کار بگیرید، ولی این امکان را بدهید تا با سرعت خودشان بازی کنند. مکینتاش می‌گوید: «برای ایجاد اعتماد به نفس در کودکان، به ویژه در کم سن‌ترها، باید کاری کنیم تا این احساس بوجود آید آنها مقررات بازی را می‌فهمند، و یا قسمتی از یک موضوع بسیار مهم شده‌اند».

به بیانی دیگر، وقتی که بازی جدیدی را به کودک‌هایتان یاد می‌دهید؛ فقط به روخوانی دستورالعمل آن اکتفا نکنید، بلکه نشان دهید که چگونه آن را بازی می‌کنید، و از چه راهبردهایی برای بُرد در آن استفاده می‌کنید، و چگونه از خطاها روش درست را یاد می‌گیرید، سپس بازی را به کودک بسپرید. مکینتاش می‌گوید: «با این شیوه به آنها کمک می‌کنید تا مهارت‌های حل مساله و تفکر انتقادی‌شان را با روش همیاری؛ که یک روش تدریس خوب کلاسی است، ارتقا دهند».

مکینتاش پیشنهاد می‌کند تا قبل از فرستادن کودک به مدرسه، والدین بچه‌ها را به خواندن موضوعات مربوط به گوناگونی‌ها و دسته بندی‌های انواع کتاب‌ها متمرکز سازند.

قبل از شروع مدرسه، خواندن داستان‌هایی که تفاوت‌ها را بیان می‌کنند (مانند داستان عوض کردن ساندویچ، در مورد دعواهایی که به دلیل اختلافات فرهنگی پیش می‌آیند، یا برادر مبتلا به اوتیسم من) روشی خارق‌العاده برای کمک کردن به درک تفاوت‌های همدیگر و درک اهمیت شکرکردن برای این تفاوت‌ها، و اطمینان پیدا کردن از اینکه با قبول این تفاوت‌ها و احترام به آنها، به کلاس درس برمی‌گردند و آمادهٔ یادگیری می‌شوند.

قبل از آنکه مدرسه‌ها باز شوند، زمانی را به آموزش مهارت‌های اجتماعی_عاطفی اختصاص دهید و به بچه‌هایتان کمک کنید تا «تنازع سازنده» داشته باشند و به گفتهٔ مکینتاش مهارت‌های حل مساله را در پیش بگیرند و انعطاف پذیرتر باشند.

خواندن کتاب می‌تواند ابزاری ارزشمند برای یادگیری اجتماعی-عاطفی باشد، برای اینکه به بچه‌ها تمرینات احساسی‌ای را می‌دهد که هنوز در زندگی واقعی پیش نیامده‌اند. مجموعه‌هایی مانند «دفتر خاطرات جغد» برای بچه‌هایی که تازه خواندن را یاد گرفته‌اند و کتاب‌هایی مانند: «شگفتی» برای مقاطع راهنمایی، شیوه‌های مفیدی را برای خود شناسی، درک احساسات، و اهمیت همدلی، در اختیار کودکان می‌گذارند.

کودکان شما یک هفته، تمام روز را به شنا در استخر گذرانده‌اند و خیس در خانه می‌دوند. هفته بعد، مؤدب در کلاس علوم نشسته‌اند و غرق یادگیری مطالبی درباره دایناسورها، کوه‌های آتشفشان، و منظومه‌ی‌شمسی شده‌اند. اما همچنان که سرخوشی‌های کلاس‌های تابستانی، به کلاس‌های خشک و بی‌روح مدرسه ختم می‌شوند، روش‌هایی وجود دارند که شما می‌توانید این بازگشت را به کلاس درس تسهیل کنید تا کودکانتان را برای یک سال موفق تحصیلی آماده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو در سایت

درحال بارگذاری ...