نوازش اهمیت دارد. انسان‌ها به ویژه در دوره‌ی نوزادی برای رشد بهینه احساسی، فیزیکی و شناختی به نوازش نیاز دارند. لمس و نوازش روزانه نقش مهمی در رشد اولیه‌ی مغز کودک دارد. فقدان نوازش حتی می‌تواند باعث مرگ نوزادان شود. برخی کارشناسان بر این باورند که چهره نرم، گرد و جذاب نوزادان برای ترغیب مراقبان به نوازش تکامل یافته تا این نیاز‌شان برای بقا بر‌آورده شود. مراقبان با درک نقش حیاتی نوازش در رشد کودک و با به کار بردن نوازش سودمند در شرایط مناسب، می‌توانند کیفیت زندگی کودکان را بهبود بخشند.

  • پیامدهای شناختی نوازش

 زندگی با نوازش آغاز می‌شود. در کتاب، نوازش کردن: اهمیت انسانی پوست، اشلی مونتاگو اشاره می‌کند که در زمان زایمان، «انقباضات رحمی حین زایمان شروع نوازش نوزاد است». هنگامی که یک نوزاد متولد می‌شود، نوازش برای رشد مغزی او لازم است.

شواهد نشان می‌دهند که نوازش نقش مهمی در توانایی مغز برای تحمل استرس ایفا می‌کند. کورتیزول، هورمون استرس، همیشه در جریان خون وجود دارد، اما تنها در زمان استرس شدید به سطوح ناسالمِ بالا می‌رسد. هنگامی که سطح کورتیزول بیش از حد بالا باشد بر روی هیپوکامپ، بخشی از مغز که حافظه و یادگیری را کنترل می‌کند، تاثیر منفی می‌گذارد. عملکرد معیوب هیپوکامپ می‌تواند منجر به کاهش توانایی‌های ذهنی و جسمی کودکان شود. کودکانی که به طور مزمن سطح کورتیزول بالا دارند تأخیرهای شناختی، اجتماعی و حرکتی بیشتری نسبت به دیگر کودکان نشان می‌دهند. نوازش سطح کورتیزول را در جریان خون کاهش می‌دهد و در نتیجه می‌تواند منجر به افزایش عملکرد ذهنی و جسمی کودکان شود.

  • پیامدهای فیزیکی نوازش

در قرن سیزدهم امپراتور آلمان، فردریک دوم، تلاش کرد بفهمد که اگر هیچ کس با کودکان صحبت نکند آن‌ها به چه زبانی صحبت خواهند کرد. او به تمام مراقبان دستور داد تا پنجاه نوزاد را فقط در حد لزوم تغذیه و حمام کنند و از نوازش کردن و صحبت با آنها خودداری کنند. آن آزمایش شکست خورد چراکه همه نوزادان جان خود را از دست دادند. این اولین مشاهده‌ی ثبت شده از اهمیت نوازش در دوره‌ی نوزادی است. گمانه زنی مورخان این بود که «آن‌ها نمی‌توانستند بدون نوازش زنده بمانند».

شواهد قوی در مطالعات آثار تاریخی توسط دیگر مورخان نیز نشان داده است که عدم دریافت نوازش می‌تواند کشنده باشد. کودکانی که در موسساتی با غذا و بهداشت کافی ولی بدون دریافت نوازش زندگی می‌کرده‌اند جان خود را از دست داده‌اند. محققان به این نتیجه رسیدند که چون نیازهای جسمی این کودکان برآورده می‌شده است، عامل ضروری و غایب برای بقا، نوازش بوده‌ است.

تحقیقات نشان می‌دهند که نوازش نه تنها عامل بقا، که برای بهبود سلامت جسمی کودکان هم ضروری است. به عنوان مثال نوزادانی که مرتب ماساژ داده شوند نسبت به نوزادان دیگر کمتر دچار سرماخوردگی و اسهال می‌شوند. تحقیقات دیگر نشان می‌دهند که افزایش نوازش کودکان می‌تواند منجر به کاهش آسم، بیماری‌های قلبی و عروقی، درد مزمن، بی‌خوابی و استرس شود.

نوزادان همچنین ممکن است به دلیل عدم دریافت نوازش، دچار تاخیر در رشد شوند. تحقیقات انجام شده بر روی موش‌های صحرایی نشان می‌دهد که وقتی توله‌ها را از مادرشان جدا می‌کنند، حتی زمانی که تغذیه کافی داشته باشند، رشد نمی‌کنند. با این حال هنگامی که توله‌ها برای شبیه‌سازی حرکت لیس مادر، با قلم مو ماساژ داده می‌شوند شروع به رشد می‌کنند.

نوزادان نارس انسان هنگامی که به طور منظم ماساژ داده می‌شوند افزایش وزن بیشتری نشان می‌دهند. در مطالعات مربوط به تاثیر ماساژ بر نوزادان نارس، نوزادانی که ماساژ داده می‌شدند سریع‌تر رشد کرده و در نتیجه‌ی نوازش درمانی، افزایش وزن بیشتری داشتند. آنها همچنین هوشیارتر و پاسخگوتر بودند. با مداخلات لمسی، نوزادان نارس به طور متوسط شش روز زودتر از نوزادان ماساژ داده نشده از بیمارستان مرخص می‌شدند.

  • پیامدهای احساسی نوازش

علاوه بر تاثیر حیاتی نوازش بر رشد شناختی و فیزیکی، رشد احساسی کودکان نیز با نوازش تقویت و با کمبود آن تضعیف می‌شود. در اوایل سال ۱۹۵۸، جان باولبی کشف کرد که وقتی کودکان توجه مداوم، گرم و پاسخگو از سوی مراقبان اصلی خود دریافت می‌کنند، اتفاق خاصی رخ می‌دهد. او این تجربه را دلبستگی نامید. این پیوند بین بزرگسال و کودک، به کودکان این امکان را می‌دهد تا با احساس امنیت به کاوش در دنیای خارج بپردازند و رشد کنند. بسیاری دیگر نیز دلبستگی و تاثیرات آن را مطالعه کرده‌اند و به این نتیجه مشابه رسیده‌اند که کودکان در نتیجه‌ی مراقبت گرم و پاسخگو، دلبستگی ایمن شکل می‌دهند. صرف نظر از تفاوت‌های فرهنگی در مورد ارزش دلبستگی در شکل‌گیری استقلال، ارتباط روشنی بین دلبستگی و زمان صرف شده پوست به پوست با مادر یا مراقبان اولیه در ماه‌های اول زندگی نوزاد وجود دارد.

باید توجه داشت که همه دلبستگی‌ها ایمن نیستند. در صورت عدم وجود مراقبت‌های پاسخگو، ممکن است دلبستگی‌های ناایمن دوسوگرا و اجتنابی شکل گیرند. بدون دلبستگی ایمن، کودکان ممکن است مشکلات احساسی متعددی را نشان دهند. برخی از این مشکلات شامل عزت نفس پایین، عدم کنترل خود، پرخاشگری و خشونت، عدم حس همدلی یا پشیمانی، احساس نیاز و چسبیدن افراطی، و رفتارهای مخالف با والدین و مراقبان می‌باشند. معلم مهدکودکی در امریکا که شاهد این پدیده بوده‌ است می‌گوید: «اگر نیاز به نوازش برآورده نشود، کودکان ممکن است به روش‌های مختلفی بدرفتاری کنند تا توجهی که نیاز دارند را جلب کنند. در مواجهه با رفتار چالش برانگیز کودکان، مراقبان لازم است بررسی دقیقی انجام دهند تا «نیاز واقعی» پشت رفتار او را دریابند. »

  • دلایل خودداری از نوازش

اگرچه نوازش برای زندگی و دلبستگی ایمن لازم است، اما کودکان در برخی از محیط‌ها به اندازه کافی نوازش نمی‌شوند. یکی از دلایل نوازش نکردن کودکان این باور رایج است که نوازش محبت‌آمیز، مانند در آغوش گرفتن، کودکان را لوس می‌کند. از سال ۱۸۹۴، نشریات مختلف به والدین توصیه کرده‌اند که از لوس کردن کودکان با نوازش کردن بیش از حد آنها خودداری کنند. کودکان مکررا به منظور مهار، اصلاح و یا تنبیه لمس می‌شوند، اما موارد نوازش مثبت به شکل تعاملات فیزیکی شوخ طبعانه بسیار کمتر اتفاق می‌افتند. معلم مهدکودکی نگران این روند است: «بسیاری از کودکان در بیشتر روز در حالی که با پوشک‌های با جذب بالا پوشانده شده‌اند در صندلی‌های نوزاد گذاشته می‌شوند. برای والدینی که سنگینی و تکان‌های نوزاد و نوپای خود را احساس نمی‌کنند متاسفم. »

ترس از برداشت اشتباه کودک از نوازش، یکی دیگر از دلایل کمتر در آغوش گرفتن و نوازش کردن در دوران کودکی است. برخی از مراقبان از آنجایی که درک درستی از روش نوازش مناسب کودکان تحت مراقبتشان ندارند، به طور کلی از نوازش کردن آن‌ها خودداری می‌کنند. اما وقتی مراقبان دریابند که کودکان به طور معمول با چه نوع لمسی راحتند و آن را بی‌خطر تلقی می‌کنند، می‌توانند رفتار خود را به گونه‌ای تنظیم کنند که نوازش کودکان تاثیر مثبت خود را حفظ کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو در سایت

درحال بارگذاری ...